حکم اعدام برای جوان ثروتمند که به یک دختر تعرض کرد | در دادگاه چه گذشت؟
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۶۹۱۸۳
ایران نوشت:پسر جوان که دختری را به خانهاش کشانده و با خوراندن آبمیوه مسموم، بیهوش کرده و مورد تعرض قرار داده بود، از سوی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به اعدام محکوم شد.
بیستم شهریور امسال دختر ۲۲ سالهای با مراجعه به پلیس مدعی شد از سوی پسر جوانی مورد تعرض قرار گرفته است.
وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: از محل کارم که بیرون آمدم قصد داشتم به مطب دکتری در خیابان اندرزگو بروم نزدیک مطب راننده یک خودروی «بام و» جلوی پایم ایستاد و با معرفی خودش به من درخواست دوستی داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از آن به داخل مطب رفتم حدود یک ساعتی در مطب بودم و بعد از اتمام کارم وقتی بیرون آمدم دیدم همان پسر داخل خودرواش منتظر من نشسته است. این بار از من خواست تا من را به خانه برساند، اما قبول نکردم و گفتم با تاکسی اینترنتی میروم. بالاخره آنقدر اصرار کرد تا سوار ماشینش شدم بعد به جلوی خانهشان رفتیم و او پیاده شد و به داخل رفت و چند سیم شارژر برایم آورد که هیچکدام به گوشی من نخورد بعد هم مرا به خانهشان دعوت کرد تا برایم تاکسی بگیرد. وقتی وارد خانه شدم برایم آبمیوه آورد اما ناگهان بیحال شدم. همان موقع او شروع به آزارم کرد توان مقابله و دفاع نداشتم و هرچه التماس میکردم بیفایده بود او ناگهان با خشونت سرم را به تخت کوبید و بیرحمانه آزارم داد.
پس از شکایت دختر جوان، وی با دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و کارشناسان این مرکز پس از معاینه، تعرض به او را تأیید کردند.
شناسایی و بازداشت متهم
در ادامه، مأموران با اطلاعاتی که شاکی در اختیار آنها گذاشته بود متهم را در خانهاش بازداشت کردند، اما متهم منکر ادعاهای دختر جوان شد و گفت: ما در یک مجتمع تجاری با هم دوست شدیم.
او 3 بار به پنتهاوس من در زعفرانیه و یک بار هم به خانه مادرم در اندرزگو آمد. من نه او را تهدید کردم و نه اجباری در کار بود.با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست وی به اتهام تجاوز به عنف صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، شاکی برای متهم درخواست اعدام کرد.
سپس متهم به جایگاه رفت و باز هم اتهامش را رد کرد و گفت: نمیدانم چرا این دختر از من شکایت کرده است، آخرین بار که او را دیدم به من گفت گوشوارهاش به ارزش ۱۰۰ میلیون تومان در خانه من گم شده و از من خواست پول آن را بپردازم، اما چون قبول نکردم از من شکایت کرد. من رابطه نامشروع را قبول دارم اما تعرض را نمیپذیرم چون من او را مجبور به کاری نکردم.
با پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و گزارش پزشکی قانونی متهم را به اعدام محکوم کردند.
منبع: خرداد
کلیدواژه: تجاوز جنسی حوادث
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۶۹۱۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان
چند سال قبل، تلفن کشیک قتل پلیس آگاهی را تحویل گرفتم. هنوز دقایقی از تحویل تلفنهمراه نگذشته بود که زنگ آن به صدا درآمد. پشت خط مامور یکی از کلانتریهای تهران بود.-«سلام کارآگاه در یکی از سطلهای زباله منطقهای در مرکز شهر چند قطعه از جسد مثلهشده یک زن را پیدا کردیم.»
با گرفتن آدرس محل کشف جسد، دستور دادم صحنه را حفظ کرده تا خودم به محل بروم و پزشکی قانونی و تشخیص هویت را هم خبر کنند. روز تعطیل بود و۲۰ دقیقهای به محل کشف جسد رسیدم.داخل یک سطل در سه نایلون زباله قطعات مثلهشده یک دختر جوان بود. دستور دادم گشتهای پلیس سایر سطلهای منطقه را جستوجو کنند تا اگر عضو دیگری وجود دارد کشف شود. نوع رها کردن جسد نشان میداد قاتل میخواسته پیکر مقتول کشف شود که آن را در داخل سطل رها کردهاست.تا تیم بررسی صحنه جرم و پزشک قانونی جسد را معاینه کند، خودم و دو مامور کلانتری سری به اطراف منطقه زدیم و دوربینهای چند خانه و مغازههای اطراف را چک کردیم که هیچ سرنخی به دست نیامد.حضور تیمهای پلیسی وپزشکی قانونی در باعث شد اهالی با کنجکاوی در محل جمع شوند، به همین خاطر بازپرس دستور داد جسد را سریع به پزشکی قانونی منتقل کنند که مردم با آن صحنه فجیع روبهرو نشوند. پزشکی قانونی اعلام کرد ۴۸ تا ۷۲ ساعت از وقوع قتل میگذرد و به احتمال زیاد مقتول ابتدا خفه شده و بعد جسد مثله شده است.با بررسی لباس مقتول متوجه شدیم مدرک شناسایی همراه جسد نیست اما ناخنهای این دختر دارای طرح خاصی بود.به ماموران کلانتری گفتم، به احتمال زیاد مقتول ساکن همان منطقه کشف جسد باشد. با عکس طرح ناخن به تمام آرایشگاههای زنانه محل سر بزنید و ببینید این طرح کدام ناخنکار است. ازسوی دیگر با بررسی پروندههای فقدانی مشخص کنند، در روزهای گذشته چه کسی با مشخصات دختر جوان اعلام مفقودی کردهاست.روز بعد یکی از ماموران تماس گرفت و گفت؛ به چند آرایشگاه سر زدیم که یکی مدعی شد این طرح را روی ناخنهای دختر جوانی به نام مرجان کار کرده است. با شناسایی او و بررسیهای پروندههای مفقودی متوجه شدیم پنج روز قبل مادر او گم شدن دختر ۲۰ سالهاش را اعلام کرده است.قرار شد آزمایش DNA گرفته شود تا مطمئن شویم جسد مثله شده متعلق به مرجان است.پس از تایید آزمایش، خانواده او برای تحقیقات مقدماتی به اداره قتل آمدند. مادر او که در شوک مرگ فجیع دخترش بود، شروع به حرف زدن کرد و گفت: چند روز قبل ساعت ۴ صبح دخترم گفت با دوستانش به کوه میرود. صبح زود از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. عصر هرچه زنگ زدیم پاسخگوی تلفن نبود و بعد گوشیاش خاموش شد. با دوستانش تماس گرفتم و فهمیدم دخترم پیش آنها نرفته و برنامهای هم برای کوه رفتن نداشتند؛ به همین دلیل گمشدن دخترم را به پلیس اطلاع دادم و با نامزدش مهران تماس گرفتم که او گفت اطلاعی از مرجان ندارد.دستور دادم پسر جوان احضار شود تا حضوری از او تحقیق کنم. ساعتی بعد پسر قد بلندی روبهرویم نشست و گفت که هیچ خبری از نامزدش ندارد و از شنیدن خبر مرگش در شوک است.به او گفتم فعلا از شهر خارج نشود و در دسترس باشد. با هماهنگی قضایی قرار شد، روز گمشدن مرجان آنتندهی موبایل خانوادهاش را بررسی کنند که ساعتی بعد اعلام شد گوشی مرجان و نامزدش در یک محل آنتندهی داشته است. با کشف این سرنخ، دستور بازداشتش را از بازپرس پرونده گرفتم. مهران بازداشت شد. از او خواستم واقعیت را بگوید که باز هم ادعاهای قبلیاش را تکرار کرد و مدعی بود در مرگ نامزدش هیچ دخالتی نداشته است.به او گفتم اگر واقعیت را بگوید به نفع خودش است که بعد از مکثی طولانی به قتل مرجان اعتراف کرد و گفت: روز حادثه با نامزدم قرار شد بیرون برویم و تفریح کنیم. صبح زود بود و او میخواست لباس بخرد اما همه جا بسته بود. یکدفعه دعوایمان شد و در اوج عصبانیت دستم را جلوی دهانش گرفتم. مرجان کبود و بیهوش روی زمین افتاد.تازه فهمیدم چهکار کردهام و برای خلاصی از جسد، آن رامثله کرده و درسطل زباله رها کردم. در این مدت با صحنهسازی سعی کردم خود را بیگناه نشان دهم اما خون مرجان دامن من را گرفت و دستگیر شدم. با اعترافات مهران، راز این جنایت هولناک فاش و متهم پس از تحقیقات روانه زندان شد.